دومین فرشته ی ما

مامان منتظر ♥♥♥

سلام عزیزم گفته بودم زود زود میام اما من بد قول دیر اومدم اما تو همه این روزا بهت فکر میکردم کلی با بابایی حرف زدم واسه اومدن شما اما .. خودت که بیای بابایی رو بهتر میشناسی گلم همیشه نگران خانواده هستش دوست داره بهترین شرایط رو داشته باشیم به همین خاطر میگه اول باید شرایط محیا باشه ابجی هم که دیگه انقدر شیطونی میکنه که من دیگه حرفی واسه گفتن ندارم ولی الان چند روزه که حس میکنم که قراره بیای پیشمون حالا چرا؟ نمیدونم چند روزه حس خیلی خوبی دارم همراه با نگرانی خیلی دوست دارم تو اولین بیبی چکی که میخوام   استفاده کنم  امیدوارم کنی نمیدونم اگه الان پیشم باشی باید ٣ هفته ات باشه نازکم واااااااااای خدا...
20 ارديبهشت 1392

اغاز هفته ششم

سلام جوجوی  قشنگم امروز وارد هفته ششم شدی فردا میخوام برم شبکه بهداشت پرونده باز کنم برات تا هر ماه علاوه بر دکتر منصوری اونجا هم برم واسه کنترل لحظه شماری میکنم واسه اولین سونو که ببینم 2 قلو هستین یا نه   به هر کسی که میرسم میگم دعا کن 2 قلو باشه واااااااااااای خدای من یعنی امکان داره فندق مامان با وجود تو زندگیم خیلی خیلی شیرین تر از قبل شده عااااااااااااشششششششششششقتم  بچه های من همه زندگیه منن   اینم عکس وروجک من       البته اگه دو قلو باشید که ...... ...
20 ارديبهشت 1392

♥نینی خوش اومدی به دل مامانی♥

خدایا شکرت سلام قشنگم بلاخره حسم به واقعیت پیوست و شما اومدی به زندگیه مامان و بابا اون روز که بیبی چک گذاشتم ناامید شدم و با اینکه میدونستم زوده که نشون بده اما دلم گرفت چند روز بعدش مریض شده بودم و حالت تهوع شدیدی داشتم  نصف شب یهویی بابا بهم گفت که شاید باردار باشم از همون موقع دوباره فکرم مشغول شد تا صبح اون روز که با خاله فرشته رفتیم پیش خانم دکتر منصوری  و دوباره ازم تست گرفت و بهم گفت که مبارکه داری نینی دار میشی وای خدای من  اصلا فکرشو هم نمیتونستم بکنم خیلی شوکه شده بودم تو مطب خانم دکتر خاله فرشته رو بغل کردم و نمیدونستم بخندم یا گریه کنم خانم دکتر برام سرم زد که یکم حالم به...
17 ارديبهشت 1392
1